وضعیت سدهای خراسان رضوی بسیار وخیم است؛ آن قدر که چیزی نمانده است تا سد دوستی روی دشمنی اش را نشان بدهد و به گِل برسد.
باران هم که قربانش بروم، دریغ از یک قطره! هر سال هم در شروع فصل گرما، به واسطه استفاده از وسایل سرمایشی، شاهد ثبت رکوردهای بیشتر برای مصرف برق هستیم. از این اضافه مصرف هر سال صنعت متضرر میشود، کارگران زیادی بیکار میشوند و تولید، در بهترین حالت، به صورت نصفه و نیمه در تابستان به راهش ادامه میدهد.
در این اوضاع، مصرف خانگی بر صنعتی اولویت داده میشود و انگار قرار نیست خشکی اقلیم کشورمان و همچنین کمبود برق، عبرت و اصلاح الگوی مصرف را به دنبال داشته باشد؛ روال همان است که بوده...
نسل من که قطعی پیاپی مکرر برق را در ساعات شبانه روز شاهد بوده، به این محرومیتها عادت کرده، اما نسل امروز با اینکه هنوز محرومیتهای زیرساختی وحشتناک دوران ما را تجربه نکرده است، روزهای خوبی در انتظارش نیست.
قطعی آب و برق، بحرانی بزرگ به شمار میآید؛ بحرانی که بخشی از آن به علت کاهش بارندگی و بخشی هم به علت حفر بی رویه و غیرمجاز چاهها و تغیر اقلیم جغرافیایی و... است. با اوضاع کنونی، بی گمان میلیونها نفر به زحمت میافتند.
برای ما قدیمی ترها بازگشت به آن دوران خیلی هم سخت نیست؛ شاید نوستالژی شبهای بی برقی، بی آبی و خاطراتش را هم زنده کند، اما نسل امروزی و البته نسلهای آینده از این بحران بسیار متضرر خواهند شد. از ما گفتن بود...
این قصه البته سر دور و درازی دارد و در کنار مصرف بی رویه، شیوه و الگوهای کشت نادرست که دست کم در چند دهه گذشته در کشور و استان رواج داشته است و همچنین استفاده خارج از عرف در بخش صنعت، دو مسیر بزرگ و اساسیتر هدررفت آب است که در آینده نزدیک به آنها نیز میپردازیم.